شعری به مناسبت دفاع مقدس
از دو پای من برایم زخم و تاول مانده است
اندکی تعجیل کن، دنیا معطل مانده است
تیرگی چشم و سیل اشک و درد و سرفه است
آنچه از خمپاره ها و گاز خردل مانده است
گر چه کودک بوده ام آن سالها در ذهن من
خاطری از جنگ و آژیر و مسلسل مانده است
از تو تنها بوی پیراهن به کنعان می رسد
پیکر تو سالها در خط اول مانده است
گرچه گمنام آمدید از دشت سرخ لاله ها
نامتان در دفتر شعرم مسجل مانده است
شهریور 1391
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱:۱۴ ب.ظ توسط ایران طبیب
|
سلام